رادیو تراژدی | آبادانی‌ها، قصه‌ی متروپل

اپیزود جدید رادیو تراژدی «آبادانی‌ها، قصه‌ی متروپل» را می‌توانید همین‌جا گوش بدهید.
این شماره‌ی پادکست «رادیوتراژدی» یک شماره‌ی ویژه است؛ شماره‌ی مختص آبادانی‌ها و فاجعه‌ی متروپل. شماره‌ی تازه‌ی ما درباره‌ی مردم عادی است، درباره‌ی کسانی که زیر خاک مانده‌اند، کسانی که در خیابان‌ها منتظر عزیزانشان هستند و کسانی که مقصرند در فاجعه. متروپل قصه‌ی سینمارکس را زنده کرد، زخم کهنه سر باز کرد و مردم شهر عزادار شدند.
روایت این شماره ازطرف یک شاهد عینی است؛ کریم نیکونظر که از زمان حادثه تا چهار روز بعد در آبادان بوده هم مشاهداتش را روایت کرده هم درباره‌ی فاجعه تحقیق کرده است.
شماره‌ی بیست‌وسوم «رادیوتراژدی» را بگذارید به حساب همدردی ما با درد و رنج و غم و خشم مردم آبادان. این یک شماره‌ی عادی نیست.

۸ دیدگاه دربارهٔ «رادیو تراژدی | آبادانی‌ها، قصه‌ی متروپل»

  1. گزارش یک جنایت از پیش طراحی شده!
    دردت بخوره تو سر همه پایگاههای رسانه ای و خبرگزاری های ریز و درشت که تو این مملکت هست!
    من بچه خرمشهر ولی کارم آبادان بود! فاصله ای هیچگاه بین دو شهر آبادان و خرمشهر نبوده و کلا دوقلویی اند که با‌هم‌ متولد شدند و باهم در خوشی و ناخوشی گذرانده اند. سرنوشت شان یکیست.
    کارت ایول داره بی تعارف!
    کاکامی همشهری.دارُمت!

  2. اکبر ترکمان

    سلام.با آبادان همدردیم
    و برای جنابعالی آرزوی سلامتی و موفقیت دارم
    سپاسگزارم از زحمت شما

  3. پادکست آبادانی ها رو خوندم و با گریه هاتون گریه کردم ولی چه کنیم که کاری از دستمون بر نمی یاد جز اشک ریختن می خواستم بگم که مردم و شما که همه می دونستید اون ساختمان ایمن نیست مجوز ۶ طبقه بود و ۹ طبقه یا ۱۱ طبقه ساختن و پی قوی نداشت و به آب می رسید پس چرا مردم خریدند و در ان مغازه و کافی شاپ ساختن و آن را افتتاح کردن و شروع به کار کردن در صورتی که می دونستند اون ساختمان مسئله داره واقعا چرا این کار رو کردند چرا هنوز بعد از ۴۰ سال گول اینا رو می خوریم و برامون تجربه نمیشه که بابا بسه دیگه به اینا ایمان نداشته باشیم جز اینکه مردم باز گول خوردن و برای کسب درامد بیشتر و پول بیشتر باز گول این افراد را خوردن. با تشکر

  4. ساحل دریادل

    تنها یک بار، بعد از جنگ به آبادان رفتم.
    هیچ نظری راجع به دولت و نظام ندارم اما همیشه خودمو مدیون شهدا و شهرهای مرزی غرب کشور میدونم، آبادان و خوزستان برام تقدس خاصی داشت و داره، شرمنده ام که فقط میتونم بگم: #تسلیت_آبادان
    و چیزی در من فرو ریخته است…قلبم شکسته است…
    مظلوم، مظلوم،مظلومی
    خوزستان،خوزستان،خوزستان

  5. سلام. ممنون از قسمت بسیار خوب آخر راجع به آبادان. میشه اسم آهنگهایی که در این بخش بکار رفته بگید؟

  6. سلام. من مدت کوتاهی هست با رادیو تراژدی آشنا شدم و امروز این قسمت حزن انگیز رو گوش دادم و برای هزارمین بار غم سنگینی روی دلم نشست. قلبم درد گرفت. نفرت دارم از انسان نماهای بی مسئولیت.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید