کندن از زندگی روزمره

درباره‌ی شرق شیرین؛ شان پیرس ویلیامز

حسین عیدی‌زاده: «شرق شیرین» ساخته شان پیرس ویلیامز، فیلمبردار کارهای برادران سفدی داستان لیلیان است که ناگهان از زندگی روزمره نوجوانی و حرص خورد از دست دوست‌پسر لاقیدش خود را می‌رهاند و راهی سفری می‌شود که هیچ از آن نمی‌داند و نمی‌داند چه چیزی در انتظارش است و اصلا همین دلیل کندنش از زندگی روزمره است. انگار با این فیلم راهی سفر در سرزمین عجایبی می‌شویم که هر ایستگاه آن همزمان ادای دینی به فیلم یا ژانری در سینماست یا شوخی با آن فیلم. از «لولیتا» بگیر تا «روانی» و حتا شوخی با فیلم قبلی بازیگر نقش اصلیش تالیا رایدر سحرانگیز در فیلم «هرگز به‌ندرت گاهی همیشه». فیلم با سبک بصری که حالا تشخیصش دشوار است برآمده از ذوق ویلیامز است یا برادران سفدی با لحنی شوخ‌طبعانه (چیزی که در کارهای سفدی‌ها غایب است) مسائل اجتماعی را دست می اندازد (همان صحنه تیراندازی ابتدایی فیلم) و با همه شوخی می‌کند، با نئونازی‌ها، با افراطیون، با پانک‌ها و در تمام این مدت انگار می‌خواهد به لیلیان و ما بگوید زندگی همینقدر احمقانه و پیش‌بینی‌ناپذیر است و هیچ چیزی بهتر از سپردن خود به جریان آن و رها شدن از چارچوب‌هایی که جامعه یا دنیای کوچک شهری دورافتاده برایت درنظرگرفته نباشد. «شرق شیرین» که نامش یادآور «شرق بهشت» هم هست روایت به بلوغ رسیدن دختری نوجوان است به شکلی که مشابه آن را به‌ندرت دیده‌ایم؛ آن هم اینقدر شوخ‌طبع، بازیگوش و بی‌اعتنا به چیزهایی که به نام قواعد می‌شناسیم، و این درکی است که لیلیان در انتهای فیلم به آن می‌رسید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید